شهر اس ام اس
بهترین و جدیدترین اس ام اس

عکس های عاشقانه رمانتیک

دختری بود نابینا
که از خودش تنفر داشت
که از تمام دنیا تنفر داشت
و فقط یکنفر را دوست داشت
دلداده اش را
و با او چنین گفته بود
« اگر روزی قادر به دیدن باشم
حتی اگر فقط برای یک لحظه بتوانم دنیا را ببینم
عروس **** گاه تو خواهم شد »

***
و چنین شد که آمد آن روزی
که یک نفر پیدا شد
که حاضر شود چشمهای خودش را به دختر نابینا بدهد
و دختر آسمان را دید و زمین را
رودخانه ها و درختها را
آدمیان و پرنده ها را
و نفرت از روانش رخت بر بست

***
دلداده به دیدنش آمد
و یاد آورد وعده دیرینش شد :
« بیا و با من عروسی کن
ببین که سالهای سال منتظرت مانده ام »

***
دختر برخود بلرزید
و به زمزمه با خود گفت :
« این چه بخت شومی است که مرا رها نمی کند ؟ »
دلداده اش هم نابینا بود
و دختر قاطعانه جواب داد:
قادر به همسری با او نیست

***
دلداده رو به دیگر سو کرد
که دختر اشکهایش را نبیند
و در حالی که از او دور می شد گفت
« پس به من قول بده که مواظب چشمانم باشی »


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 11 مرداد 1391برچسب:, :: 8:20 :: توسط : saeed731098

عکس های عاشقانه رمانتیک

 


یک زوج انگلیسی در اوایل 60 سالگی، در یک رستوران کوچیک رمانتیک سی و پنجمین سالگرد ازدواجشان را جشن گرفته بودن.

ناگهان یک پری کوچولوِ قشنگ سر میزشون ظاهر شد و گفت:چون شما زوجی اینچنین مثال زدنی هستین و درتمام این مدت به هم وفادارموندین ،
هر کدومتون می تونین یک آرزو بکنین.
خانم گفت: اووووووووووووووووه ! من می خوام به همراه همسر عزیزم، دور دنیا سفر کنم.
پری چوب جادووییش رو تکون داد و ...اجی مجی لا ترجی


دو تا بلیط برای خطوط مسافربری جدید و شیک QM2در دستش ظاهر شد.

حالا نوبت آقا بود، چند لحظه با خودش فکر کرد و گفت:

باید یه جوری از شر زن پیرم خلاص بشم باید یه دختر خوشگل گیرم بیاد و بعد با کمال پر رویی گفت : خب، این خیلی رمانتیکه ولی چنین موقعیتی فقط یک بار در زندگی آدم اتفاق می افته ، بنابر این، خیلی متاسفم عزیزم ولی آرزوی من اینه که همسری 30 سال جوانتر از خودم داشته باشم.
خانم و پری واقعا نا امید شده بودن ولی آرزو، آرزوه دیگه

پری چوب جادوییش و چرخوند و.........

اجی مجی لا ترجی

و آقا 92 ساله شد!


خانمش تا چشمش به صورت پر از چروک و دستان لرزان همسر پیرش افتاد از جاش بلافاصله بلند شد و گفت تو دیگه همسر من نیستی پیرمرد !!

مرد با چشمانی گریان بدنبال همسرش با پشتی خمیده می دوید و می گفت : من عاشقتم !!! حتما پیرمرد این جمله حکیم ارد بزرگ رو نشنیده بود که : مردی که همسرش را به درشتی بیرون می کند ، به اشک به دنبالش خواهد دوید .


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 11 مرداد 1391برچسب:, :: 8:13 :: توسط : saeed731098

 

یک برنامه‌نویس و یک مهندس در یک مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند. برنامه‌نویس رو به مهندس کرد و گفت: مایلى با همدیگر بازى کنیم؟ مهندس که می‌خواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را روى خودش کشید. برنامه‌نویس دوباره گفت:…

 

بازى سرگرم‌کننده‌اى است. من از شما یک سوال می‌پرسم و اگر شما جوابش را نمی‌دانستید ۵ دلار به من بدهید. بعد شما از من یک سوال می‌کنید و اگر من جوابش را نمی‌دانستم من ۵ دلار به شما می‌دهم. مهندس مجدداً معذرت خواست و چشمهایش را روى هم گذاشت تا خوابش ببرد. این بار، برنامه‌نویس پیشنهاد دیگرى داد. گفت: خوب، اگر شما سوال مرا جواب ندادید ۵ دلار بدهید ولى اگر من نتوانستم سوال شما را جواب دهم ۵٠ دلار به شما می‌دهم. این پیشنهاد چرت مهندس را پاره کرد و رضایت داد که با برنامه‌نویس بازى کند.
 
برنامه‌نویس نخستین سوال را مطرح کرد: «فاصله زمین تا ماه چقدر است؟» مهندس بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به برنامه‌نویس داد. حالا نوبت خودش بود. مهندس گفت: «آن چیست که وقتى از تپه بالا می‌رود ۳ پا دارد و وقتى پائین می‌آید ۴ پا؟» برنامه‌نویس نگاه تعجب آمیزى کرد و سپس به سراغ کامپیوتر قابل حملش رفت و تمام اطلاعات موجود در آن را مورد جستجو قرار داد. آنگاه از طریق مودم بیسیم کامپیوترش به اینترنت وصل شد و اطلاعات موجود در کتابخانه کنگره آمریکا را هم جستجو کرد. باز هم چیز بدرد بخورى پیدا نکرد. سپس براى تمام همکارانش پست الکترونیک فرستاد و سوال را با آنها در میان گذاشت و با یکى دو نفر هم گپ ( chat ) زد ولى آنها هم نتوانستند کمکى کنند.
 
بالاخره بعد از ۳ ساعت، مهندس را از خواب بیدار کرد و ۵٠ دلار به او داد. مهندس مودبانه ۵٠ دلار را گرفت و رویش را برگرداند تا دوباره بخوابد. برنامه‌نویس بعد از کمى مکث، او را تکان داد و گفت: «خوب، جواب سوالت چه بود؟» مهندس دوباره بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به برنامه‌نویس داد و رویش را برگرداند و خوابید.

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 11 مرداد 1391برچسب:, :: 7:52 :: توسط : saeed731098

عکس های عاشقانه رمانتیک

مرد و زن جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند.آنها عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند.

زن جوان: یواش تر برو، من می ترسم.
مرد جوان: نه، اینجوری خیلی بهتره.
زن جوان: خواهش میکنم ، من خیلی می ترسم.
مرد جوان: خوب، اما اول باید بگی که دوستم داری.
زن جوان: دوستت دارم، حالا میشه یواش تر برونی.
مرد جوان: منو محکم بگیر.
زن جوان: خوب حالا میشه یواش تر بری.
مرد جوان: باشه به شرط اینکه کلاه کاسکت منو برداری و روی سر خودت بذاری، آخه نمیتونم راحت برونم، اذیتم میکنه.

روز بعد ، واقعه ای در روزنامه ثبت شده بود: برخورد موتور سیکلت با ساختمان حادثه آفرید. در این سانحه که به دلیل بریدن ترمز موتورسیکلت رخ داد، یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری درگذشت. مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود. پس بدون اینکه زن جوان را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت را بر سر او گذاشت و خواست تا برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند. دمی می آید و بازدمی میرود. اما زندگی غیر از این است و ارزش آن در لحظاتی تجلی می یابد که نفس آدمی را می برد.


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 11 مرداد 1391برچسب:, :: 7:49 :: توسط : saeed731098

 

پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم
تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی..ولی این بود اون حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدی…شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید…

چشمانش را باز کرد..دکتر بالای سرش بود.به دکتر گفت چه اتفاقی افتاده؟دکتر گفت نگران نباشید پیوند قلبتون با موفقیت انجام شده.شما باید استراحت کنید..درضمن این نامه برای شماست..!
دختر نامه رو برداشت.اثری از اسم روی پاکت دیده نمیشد. بازش کرد و درون آن چنین نوشته شده بود:

سلام عزیزم.الان که این نامه رو میخونی من در قلب تو زنده ام.از دستم ناراحت نباش که بهت سر نزدم چون میدونستم اگه بیام هرگز نمیذاری که قلبمو بهت بدم..پس نیومدم تا بتونم این کارو انجام بدم..امیدوارم عملت موفقیت آمیز باشه.(عاشقتم تا بینهایت)

عکس های عاشقانه رمانتیک

قلب

دختر نمیتوانست باور کند..اون این کارو کرده بود..اون قلبشو به دختر داده بود..
آرام اسم پسر را صدا کرد و قطره های اشک روی صورتش جاری شد..و به خودش گفت چرا هیچوقت حرفاشو باور نکردم…


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 11 مرداد 1391برچسب:, :: 7:42 :: توسط : saeed731098

چند وقت پیش با پدر و مادرم رفته بودیم رستوران که هم آشپزخانه بود هم چند تا میز گذاشته بود برای مشتریها ,, افراد زیادی اونجا نبودن , ۳نفر ما بودیم با یه زن و شوهر جوان و یه پیرزن پیر مرد که نهایتا ۶۰-۷۰ سالشون بود .

ما غذا مون رو سفارش داده بودیم که یه جوان نسبتا ۳۵ ساله اومد تو رستوران یه چند دقیقه ای گذشته بود که اون جوانه گوشیش زنگ خورد , البته من با اینکه بهش نزدیک بودم ولی صدای زنگ خوردن گوشیش رو نشنیدم , بگذریم شروع کرد با صدای بلند صحبت کردن و بعد از اینکه صحبتش تمام شد رو کرد به همه ما ها و با خوشحالی گفت که خدا بعد از ۸ سال یه بچه بهشون داده و همینطور که داشت از خوشحالی ذوق میکرد روکرد به صندوق دار رستوران و گفت این چند نفر مشتریتون مهمونه من هستن میخوام شیرینیه بچم رو بهشون بدم

به همشون باقالی پلو با ماهیچه بده ,, خوب ما همه گیمون با تعجب و خوشحالی داشتیم بهش نگاه میکردیم که من از روی صندلیم بلند شدم و رفتم طرفش , اول بوسش کردم و بهش تبریک گفتم و بعد بهش گفتم ما قبلا غذا مون رو سفارش دادیم و مزاحم شما نمیشیم, اما بلاخره با اسرار زیاد پول غذای ما و اون زن و شوهر جوان و اون پیرزن پیره مرد رو حساب کرد و با غذای خودش که سفارش داده بود از رستوران خارج شد .

خب این جریان تا این جاش معمولی و زیبا بود , اما اونجایی خیلی تعجب کردم که دیشب با دوستام رفتیم سینما که تو صف برای گرفتن بلیط ایستاده بودیم , ناگهان با تعجب همون پسر جوان رو دیدم که با یه دختر بچه ۴-۵ ساله ایستاده بود تو صف ,,, از دوستام جدا شدم و یه جوری که متوجه من نشه نزدیکش شدم و باز هم با تعجب دیدم که دختره داره اون جوان رو بابا خطاب میکنه

 

دیگه داشتم از کنجکاوی میمردم , دل زدم به دریا و رفتم از پشت زدم رو کتفش ,, به محض اینکه برگشت من رو شناخت , یه ذره رنگ و روش پرید ,, اول با هم سلام و علیک کردیم بعد من با طعنه بهش گفتم , ماشالله از ۲-۳ هفته پیش بچتون بدنیا اومدو بزرگم شده ,, همینطور که داشتم صحبت میکردم پرید تو حرفم گفت ,, داداش او جریان یه دروغ بود , یه دروغ شیرین که خودم میدونم و خدای خودم,,

دیگه با هزار خواهشو تمنا گفت ,,,,, اون روز وقتی وارد رستوران شدم دستام کثیف بود و قبل از هر کاری رفتم دستام رو شستم ,, همینطور که داشتم دستام رو میشستم صدای اون پیرمرد و پیر زن رو شنیدم البته اونا نمیتونستن منو ببینن که دارن با خنده باهم صحبت میکنن , پیرزن گفت کاشکی می شد یکم ولخرجی کنی امروز یه باقالی پلو با ماهیچه بخوریم ,, الان یه سال میشه که ماهیچه نخوردم ,,, پیر مرده در جوابش گفت , ببین امدی نسازیها قرار شد بریم رستوران و یه سوپ بخریم و برگردیم خونه اینم فقط بخاطر اینکه حوصلت سر رفته بود ,, من اگه الان هم بخوام ولخرجی کنم نمیتونم بخاطر اینکه ۱۸ هزار تومان بیشتر تا سر برج برامون نمونده ,,

همینطور که داشتن با هم صحبت میکردن او کسی که سفارش غذا رو میگیره اومد سر میزشون و گفت چی میل دارین ,, پیرمرده هم بیدرنگ جواب داد , پسرم ما هردومون مریضیم اگه میشه دو تا سوپ با یه دونه از اون نونای داغتون برامون بیار ,,

من تو حالو هوای خودم نبودم همینطور اب باز بود و داشت هدر میرفت , تمام بدنم سرد شده بود احساس کردم دارم میمیرم ,, رو کردم به اسمون و گفتم خدا شکرت فقط کمکم کن ,, بعد امدم بیرون یه جوری فیلم بازی کردم که اون پیر زنه بتونه یه باقالی پلو با ماهیچه بخوره همین ,,

ازش پرسیدم که چرا دیگه پول غذای بقیه رو دادی ماهاکه دیگه احتیاج نداشتیم ,, گفت داداشمی ,, پول غذای شما که سهل بود من حاضرم دنیای خودم و بچم رو بدم ولی ابروی یه انسان رو تحقیر نکنم ,, این و گفت و رفت ,,

یادم نمیاد که باهاش خداحافظی کردم یا نه , ولی یادمه که چند ساعت روی جدول نشسته بودم و به درودیوار نگاه میکردم و مبهوت بودم …



بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند / قاب عکس توست اما شیشه ی عمرمن است

بوسه بر مویت زنم ترسم که تارش بشکند / تارموی توست اما ریشه ی عمر من است . . .

.

.

.

امیدوارم تو خونه پماد سوختگی داشته باشی چون برات یه بوس داغ فرستادم !


.

.

.

ببخشید ، میشه یه بوس بندازی !؟

” کانون بوس ندیده ها ! “



.

.

.

1 بوس

۲بوس

۳بوس

۴بوس

۵بوس

….

بسه دیگه بوسم نکن مرسی !!!

.

.

.

عزیزانى که اس ام اس ندارند بوس هم پذیرفته میشود آدرس اینترنتى ما،دبلیو دبلیو داد،داد داد نداد به زور مى بوسیم.

.

.

.

به یک فرشته گفتم:برو و معشوقم که عاشقش هستم را ببوس!!

فرشته رفت و وقتی برگشت دیدم چشماش اشکیه و گریه کرده!!

به فرشته گفتم: معشوق مرا بوسیدی؟! فرشته گفت:

نه نشد !! به فرشته گفتم:چرا؟

فرشته مهربون گفت:دو فرشته هیچ وقت همدیگرو را نمی بوسن !

.

.

.

یکی در آرزوی دیدن توست/یکی در حسرت بوسیدن توست/ولی من ساده و بی ادعایم/تمام هستیم خندیدن توست..

.

.

.

لبخند تو طلوع و بوسه ی تو غروب منه ممنونم بخاطر اینکه بهترین و شگرف ترین دوست و همدم منی

.

.

.

برو بشین رو پشت بوم روتو بکن به آسمون در جهت وزش باد یه بوس فرستادم برات

.

.

.

تمام شیرینی عسل از بوسه است پاسخ هر بوسه ای یک بوسه است بهترین هدیه پس از یک انتظار بشنوید از من فقط یک بوسه است

.

.

.

به قربون موبایل توی دستت/که بوسه می زنه انگشت شستت/الهی من بشم صفحه موبایلت/که تو سیلم کنی با چشم مستت

.

.

.

دیشب باران قرار با پنجره داشت / روبوسی آبدار با پنجره داشت

یکریز به گوش پنجره پچ پچ کرد / چک چک ، چک چک … چکار با پنجره داشت . . .

.

.

.

یه بوسه یه حقه عاشقانه‌ست برای وقتی که کلمات در بیان احساسات عاجز است . می‌بوسمت!



نیست در این گفته من سوسه ای / گر تو به من قرض دهی بوسه ای

بوسه ای دیگر سر آن مینهم / لحظه دیگر به تو پس میدهم !

.

.

.

من مست غم عشقم با خنده خمارم کن ، صیاد اگر هستی با بوسه شکارم کن . . .

.

.

.

اتل متل یه فانوس / فرستادم برات بوس

گرفتی بگو آره / نشد بگو دوباره !

.

.

.

عشق تو وسط قلبمه ، درست همینجا ، همین تو

یه بوسه بده واسه مریض میخوام ، آخه بوسه هات داره حکم دارو !

.

.

.

عزیزم

پرده چشماتو آروم میکشم روی چشات

بوسه دوستت دارم رو میگیرم از گونه هات

شب به خیر احساس من . . .

.

.

.

اگر نیمه شبی در آغوش من افتی / آنقدر بوسه بر لبهایت زنم که از نفس افتی !

.

.

.

میخوام بیام کنار تو ، تا یه کمی لوست کنم

اگه کسی اونجا نبود ، یواشکی بوست کنم !

.

.

.

ترنم باران را نصار چشمانت میکنم نازنینم ، تا شبنمی شود بر سرخی گونه هایت

و داغی بوسه ام را به پیشانی ات به یادگار میگذارم و دست نوازشم را به موهایت

هدیه میکنم ، که تا عمر داری مرا از خاطر نبری . . .

.

.

.

رفتم به نزد طبیب ز شدت طب

۶ بوسه نوشت ز گوشه لب

۲ تا صبح

۲ تا ظهر

و ۲ تا شب!

.

.

.

مانده بر لبان من داغ بوسه های تو

رفتی و بجا مانده آتشی به جای تو

.

.

.

تمام دقایق مانده از عمرم به همراه زیبا ترین بوسه های عاشقانه

هدیه ای برای تو . . .

دوستت دارم

.

.

.

گلی از شاخه هاچیدم برایت / زدم بوسه به یادت بی نهایت

اگر قاتل تو را کشت ای قناری / بگو آخر ، که گیرد خونبهایت !

.

.

.

بوسه یعنی لذت دلدادگی / لذت از شب لذت از دیوانگی

بوسه آغازی برای ما شدن / لحظه ای با دلبری تنها شدن

بوسه آتش می زند بر جسم و جان / بوسه یعنی عشق من با من بمان . . .

.

.

.

کاش میشد بوسه ها را قاب کرد / مثل نامه سوی هم پرتاب کرد

کاش میشد عشق را تقسیم کرد / مثل تک شاخه گلی تقدیم کرد

.

.

.

سلام یه زحمت واست داشتم

هروقت از جلو آینه رد شدی ، این دوست منم ببوس !

.

.

.

شبی پر کن از بوسه ها ساغرم / به نرمی بیا همچو جان در برم

تنم را بسوزان در آغوش خوش / که فردا نیابند خاکسترم . . .

.

.

.

میفرستم این پیامک را به دوست / ای پیامک صورت او را ببوس

.

.

.

بازم شادی و بوسه / تو هر لحظه و ساعت

هیچ وقت کهنه نمی شه / دوستت دارم کثافت!

.

.

.

ناز آن چشمی که سویش مال ماست

ناز آن رویی که بوسش مال ماست !

.

.

.

گفته بودم که اگر بوسه دهی توبه کنم

که دگر باز از این گونه خطاها نکنم

بوسه دادی و چو برخواست لبت از لب من

توبه کردم که دگر توبه بیجا نکنم !

.

.

.

با گوشیت چیکار کردی ؟ هرچی زنگ میزنم میگه

مشترک مورد نظر خوشگله !

بوسیدنش مشکله !



ghahr 

مهم نیست کی مقصر است
باور کن مهم این است که یادمان باشد عمرمان کوتاه است !
در پایان زندگی خواهیم گفت : کاش فقط چند لحظه بیشتر فرصت

داشتیم تا خوب بهم نگاه کنیم و همه ناگفته های مهر آمیز یک عمر را در چند ثانیه بگوییم . . .
پس نازنین بیا آشتی کنیم با مهر . . .

.

.

 

 

قهر مکن ای فرشته روی دلارا / ناز مکن ای بنفشه موی فریبا
طعنه و دشنام تلخ اینهمه شیرین / چهره پر از خشم و قهر اینهمه زیبا
ناز تو را میکشم به دیده منت / سر به رهت مینهم به عجز و تمنا . . .
.
.
.

با وجود اینکه گفتی ، دیگه قهرم تا قیامت
با تموم سادگی هام ، گفتم اما به سلامت
پیش از این نگفته بودی ، غیر ماکسی روداری
توی غم ها توی شادی ، سر روی شونش میذاری
.
.
.
همیشه رفتن بهترین نیست
گاهی میان رفتن وماندن هیچ فرقی نیست
چه قهر باشیم چه آشتی
اصل درست این است که عزیزان ما در خانه ی دل ما جای دارند . . .
.
.
.
بوسه ام را می گذارم پشت در / قهرکردی , قهرکردم , سر به سر
تو بیا , در را تماما باز کن / هر چه میخواهی برایم ناز کن
من غرورم را شکستم , داشتی ؟ / آمدم , حالا تو با من آشتی ؟
.
.
.
.بهانه میتراشی و مرا عذاب میدهی / به روح بی قرار من تو اضطراب میدهی
دلم پر از گلایه ها تنم اسیر درد و خون / ولی تو قهر با دلم برای لحظه ای مکن . . .
.
.
.
دوست دارم برکه باشی بحر نباشی / الهی من بمیرم ولی با من قهر نباشی .
.
.
.
.یه روزی گله کردم من از عالم مستی / تو هم به دل گرفتی دل ما رو شکستی
من از مستی نوشتم ولی قلب تو رنجید / تو قهر کردی قهرت مصیبت شدو بارید
پشیمون و خستم اگه عهدی شکستم / آخه مست تو هستم اگه مجرم و مستم . . .
.
.
.
دوستی را دوست ، معنی می دهد
قهر هم با دوست ، معنی می دهد
هیچ کس با دشمن خود ، قهر نیست
قهری او هم نشان دوستی است
 
.
.
.
.شنیدم بوسه پلی است میان قهر و آشتی . . .
طالب شدم هی قهر کنیم هی آشتی !
 
.
 
.
 
.
گل اگر خار نداشت ،
دل اگر بی غم بود ،
اگر از بهر پرستو قفسی تنگ نبود ،
اسارت قهر آشتی همه بی معنا بود .

 


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 8 مرداد 1391برچسب:, :: 5:16 :: توسط : saeed731098

اس ام اس های قهر و آشتی تیرماه91

دوستی را دوست، معنی می دهد / قهر هم با دوست، معنی می دهد

هیچ کس با دشمن خود، قهر نیست / قهری او هم نشان دوستی است . . .

.

.

.

جنس من از آهن و از سنگ نیست / من دلم تنگ است و یار دلتنگ نیست

حال دل از من نمیپرسی چرا / حال پرسیدن که دیگر ننگ نیست . . .

.

.

.

منو ببخش تنهام نزار ، برای آخرین بار / تنهام نزار ، بی من نرو ، نگو خدانگهدار . . .

.

.

.

اینقدر نگو : اگه ببخشم کوچک می شوم

اگه با گذشت کردن کسی کوچک می شد ، خدا اینقدر بزرگ نبود . . .

.

.

.

برام بمون ، بهونه باش برای دل سپرد/ نزار که آرزوم بشه یه روزی بی تو مردن . . .

.

.

.

منو ببخش که درخشیدی و من چشمامو بستم / منو بخشیدی و من چشمامو بستم

تو به پای من نشستی و جدا از تو نشستم / که نیاوردی به روم هر جا دلت رو می شکستم

منو ببخش ، منو ببخش . . .

.

.

.

منو ببخش عزیزم که از تو می گریزم / می سوزم و خاموشم تو خودم اشک می ریزم

منو ببخش اگه خیلی بهت بدی کردم . . .

.

.

.

گر تو را از ابلهی کردم رها ، برمن ببخش / بر سر پیمان نه بر مهر و وفا ، بر من ببخش

راه ورسم عاشقی را نا بلد چون کودکان / اشتباه و ناروا کردم خطا ، بر من ببخش . . .

.

.

.

من رو ببخش نه به خاطر اینکه من لایق بخشش هستم

بلکه تو لایق ارامش هستی من ارامش تو رو حتی به ارامش خودم نیز ترجیح میدم . . .

.

.

.

منو ببخش که نادیده گرفتم التماس اون نگاه نگرون رو

منو ببخش که گرفتم به جای دست عاشق تو دست عشق دیگرون رو . . .

.

.

.

اگه راهم این روزا از تو یکم دوره ببخش / توی زندگی آدم یه وقتا مجبوره ببخش . . .

.

.

.

اون منم که عاشقونه شعر چشماتو می گفتم / هنوزم خیس می شه چشمام وقتی یاد تو می افتم

هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر ستاره / هنوزم می گم خدایا کاشکی برگرده دوباره . . .


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 8 مرداد 1391برچسب:اس ام اس آشتی اس ام اس براي آشتي كردن اس ام اس مخصوص آشتي اس ام اس آشتي اس ام اس ناز كشيدن اس ام اس متن کشی اس ام اس دعوا اس ام اس دلشکسته اس ام اس دوستی اس ام اس روز اس ام اس عاشقانه اس ام اس عاشقونه اس ام اس مخصوص آشتی کردن و منت کشی اس ام اس معذرت خواهی اس ام اس معذرت خواهی,اس ام اس پشیمانی,اس ام اس جالب برای منت کشی,اس ام اس جالب برای آشتی کردن,مسیج برای آشتی کردن,پیامک برای آشتی کردن,پیامک منت کشی,منت کشی,منت کشی کردن,اس ام اس پشیمانی وقهر,اس ام اس اس ام اس منت کشی اس م اس معذرت خواهی روشهای منت کشی مسيج آشتي مسيج ناز كشيدن مسيج متن کشی مسيج آشتی مسيج براي آشتي كردن مسيج مخصوص آشتي مسيج دعوا مسيج دلشکسته مسيج دوستی مسيج روز مسيج عاشقانه مسيج عاشقونه مسيج معذرت خواهی مسيج منت کشی نازکشیدن پيامك آشتی پيامك براي آشتي كردن پيامك مخصوص آشتي پيامك آشتي پيامك ناز كشيدن پيامك متن کشی پيامك دعوا پيامك دلشکسته پيامك دوستی پيامك روز پيامك عاشقانه پيامك عاشقونه پيامك معذرت خواهی پيامك منت کشی , :: 5:2 :: توسط : saeed731098

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
موضوعات
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شهر اس ام اس و آدرس sms۱۰۹۸.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

با تبادل لینک به ما و خودتون کمک کنید






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: